حتماً شما نیز قبول دارید، وقتی ما همه زمان و انرژی خود را برای عمیقتر شدن در یک موضوع به کار میبریم، در آن زمینه نسبت به سایر افراد متمایز میشویم. اما سؤال اصلی این است که آیا میشود در همه کارها و امور عمیق شد و تمرکز کرد؟ قطعاً خیر! زیرا انرژی و زمان ما بسیار محدود است. مفهوم استراتژی STP در بازاریابی چیست؟ عنوان مقاله ای است که در ادامه آن را می خوانید.
مقدمه مفهوم استراتژی STP
در دنیای کسب و کارها نیز این مسئله نیز صدق میکند. زیرا ما نمیتوانیم بر روی بخشهای بازار یکسان تمرکز کنیم؛ چون به اندازه کافی نیروی انسانی، وقت و یا بودجه کافی در اختیار نداریم. همچنین نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که مشتریان همه ویژگیهای مثبت دنیا را به ما نسبت دهند.
این جا است که مفهوم استراتژی STP مطرح میشود. یک مدل عالی بازاریابی که به شما در داشتن یک استراتژی عالی برای کسب و کار خود کمک میکند. شما در استراتژی STP با متمرکز کردن منابع سازمانی خود به بهترین نتایج ممکن خواهید رسید. به بیان سادهتر مفهوم استراتژی STP مدلی است که هر بازاریاب و مدیر کسب و کاری باید آن را بداند. این مدل میتواند در رویکرد و نگاه شما تحول ایجاد کند. همچنین شانس موفقیت شما را به طرز قابل توجهی در کسب و کارتان افزایش میدهد.
ما در این مقاله میخواهیم درباره مفهوم استراتژی STP اطلاعاتی کسب نماییم و بدانیم که چگونه میتوانیم توسط این استراتژی نسبت به سایر رقبای خود متمایز شویم. اما قبل از آن اجازه دهید که به شما بگوییم داستان پشت استراتژی STP چیست.
مفهوم استراتژی STP در بازاریابی
تا دهه ۷۰ میلادی ساخت یک محصول با کیفیت بیشتر، از اصلی ترین استراتژی های بازاریابی به شمار میرفت و اکثر متخصصان و مدیران تصور می کردند، محصولی پیروز است که با کیفیتتر باشد.
ناگهان دو فرد به نام جک تراوت و ال ریس وارد میدان شده و کتابی به نام جایگاه یابی (Positioning) را منتشر کردند. کتابی که همه تصور را درباره استراتژی بازاریابی را به هم ریخت و استراتژی جدیدی را مطرح نمود. در این مفهوم دیگر کیفیت مسئله اصلی نبود. موضوع اصلی این بود که در ذهن مشتری خود چه جایگاهی دارید. در ادامه مقاله در این زمینه توضیحات بیشتری را ارائه میدهیم.
در آن زمان ایده جایگاه یابی منتقدان و مخالفان بسیاری داشت. هیچکس تمایل نداشت که این واقعیت تلخ را قبول کند که کیفیت محصولات اهمیت خاصی ندارد. اما به مرور ایده جایگاه یابی به عنوان یک استاندار بازاریابی مورد قبول واقع شد.
پس از آن پدر بازاریابی مدرن یعنی فیلیپ کاتلر وارد صحنه شده و با ذهن نتسنج و خلاق خود این ایده را توسعه داد. نتیجه زحمات این فرد مفهوم استراتژی STP بود. مدل بی نظیر برای طراحی استراتژی بازاریابی برای یک کسب و کار.
مفهوم استراتژی STP چیست؟
مفهوم استراتژی STP مخفف سه کلمه زیر است:
- Segmentation-بخشبندی
- Targeting -هدفگیری
- Positioning-جایگاهیابی
تا به اینجای کار یک بررسی کلی انجام دادیم. اما هر یک از مفاهیم بالا به چه معنایی هستند؟ دیگر وقت آن است که عمیقتر وارد این داستان شویم.
مفهوم استراتژی STP و بخش بندی بازار
به زبان سادهتر بخش بندی بازار یعنی اینکه مشتریان را بر اساس خصوصیات و ویژگی آنها گروه بندی کنیم. اکنون شاید بپرسید که این کار چه فایدهای دارد؟ برای پی بردن به این موضوع باید اندکی صبر داشته باشید. با بخش بندی درست میتوانید ایده های خوبی نسبت به بازار پیدا کرده و فرصتهای آن را شناسایی کنیم. با این بخش بندی شانس این را داریم که تصمیمهای درستی را درباره استراتژی بازاریابی کسب و کار خود بگیریم.
چگونه باید بازار خود را بخش بندی کنیم؟
حالا که به بررسی کلی پرداختیم باید به سراغ روش بخش بندی برویم. در مجموع میتوان بر اساس چهار معیار کلی بازار را دسته بندی کرد.
دسته بندی جغرافیایی (Geographic):
یعنی طبق مکانی که مشتریان در آن شهر و منطقه حضور دارند، بازار هدف را دستهبندی کنیم.
دستهبندی جمعیتشناختی (Demographic):
یعنی بر اساس شاخصهای جمعیتی مانند: میزان تحصیلات، سطح درآمد، شغل و جنسیت بسته بازار هدف را دسته بندی کنیم.
دسته بندی روانشناختی (Psychological):
یعنی بر اساس فاکتورهای روانی مانند: ارزشها، سبک زندگی، اعتقادات و تیپهای شخصیتی مشتریان را دسته بندی کنیم.
دسته بندی رفتاری (Behavioural):
یعنی مشتریان را بر اساس انگیزههایی که در خرید برایشان وجود دارد و عادات مشتریان دسته بندی کنیم. در این دسته بندی به دنبال رفتار خرید مشتریان بوده و کاری به اعتقادات و یا خصوصیتهای شخصیتی آنها نداریم.
همه این ها دستهبندیهای استانداری هستند که برای این موضوعات وجود دارند. اما قطعاً میتوان برای آشنایی و فهم بیشتر آنها دقیقتر شد. حتی در مورد کسب و کارهای b2b معیارها میتوانند به طور کلی متفاوت باشند. در هر صورت پس از اینکه برای بازار خود یک دستهبندی معقول و منطقی ایجاد کردید وقت هدفگیری میرسد.
هدف گیری در مفهوم استراتژی STP
پس از مشخص کردن بازار هدف و بخش بندی باید تعیین کنید که میخواهید کدام بخش از بازار خود را هدف بگیرید.
اینجاست که احتمالاً خیلی از افراد اعلام نارضایتی میکنند؛ چرا من باید یک قسمت از بازار را هدف بگیرم؟ من میخواهم همه بازار را داشته باشم. البته این فقط آرزوی شما نیست. همه کسب و کارهایی که در بازار شما فعال هستند، چنین آرزویی دارند اما این کار حداقل به این آسانیها امکان پذیر نیست. اما دلیل آن چیست؟ برای فهمیدن این موضوع یک مثال میزنیم.
آقای طبیعی
آقای طبیعی یک مجموعه در زمینه تولید ارگانیک است که در حال حاضر فقط محصولات خود را در تهران عرضه میکند. همانند سایر کسب و کارهای دیگر دنیا بودجه بازاریابی برای این کسب و کار نیز محدود است. با توجه به شرایط سؤال ایجاد شده این است که کدام یک از این سه مسیر به نفع این کسب و کار میباشد؟
- تبلیغات گسترده در مناطق بالای شهر تهران
- تبلیغات گسترده برای تمام مردم ساکن تهران
- تبلیغات هدفمند برای علاقه مندان به محصولات ارگانیک
جواب دادن به این سؤال نیاز به فکر کردن زیادی ندارد. برای همه ما واضح و مشخص است زمانی که دایره مخاطبان ما گسترده شود، تأثیر بازاریابی کسب و کار ما چندین برابر خواهد شد.
حالا شاید این سؤال برای شما ایجاد شده باشد که پس از تعیین کردن مخاطبان هدف آیا واقعاً نمیتوان این مخاطبان را با دقت بالا مورد هدف قرار داد؟ بله، قطعاً میشود! به عنوان مثال تبلیغات گوگل را درنظر بگیرید. تبلیغات گوگل به شما این فرصت را میدهد که بر اساس علاقه مندی ها، جنسیت، مکان و سن، مخاطبین خود را مورد هدف قرار دهید.
نحوه مشخص کردن بخشهای مورد هدف در بازاریابی
اکنون که اهمیت هدف گیری را استراتژی STP درک کردیم، وقت آن فرا رسیده است که مشخص کنیم کدام بخشهای بازار مورد هدف کسب و کار ما است. دقت داشته باشید که ما میتوانیم با برنامههای مختلف چند بخش بازار را مورد هدف قرار بدهیم. حال چگونه باید هدف خود را تعیین کنیم؟ در مجموع سه فاکتور کلی برای این کار وجود دارد.
اندازه و پتانسیل رشد
همه قسمت های بازار اندازه یکسانی نداشته و به یک اندازه هم رشد نمیکنند. در واقع هدف شما انتخاب بازاری است که بیشترین پتانسیل اندازه و رشد را برای شما به همراه داشته باشد. فقط اندازه یک بازار مسئله نیست. رشد آن نیز بسیار حائز اهمیت است. این پتانسیل رشد است که تعیین میکند در آینده یک بازار چقدر برای مخاطبین جذاب خواهد بود.
تحلیلگران اقتصادی پیش بینی کردند که تا سال ۲۰۲۳ گوشیهای هوشمند اندرویدی هر سال دو درصد رشد خواهند کرد. در حالی که گوشیهای آیفون هر سال ۱۳ درصد کاهش رشد خواهند داشت. پس هر روز بازار گوشیهای اپل از قبل کوچکتر شده و جذابیت خود را از دست میدهد. به نظرتان تحلیل این اطلاعات حائز اهمیت نیست؟
میزان دسترسی به مشتریان در مفهوم استراتژی STP
در مفهوم استراتژی STP انتخاب یک بازار بزرگ به معنی موفقیت نمیباشد. شما باید به عنوان منابع سازمان به جیب خود نگاهی بیاندازید. آیا شما برای هدف گیری مؤثر این بخش از بازار منابع لازم را در اختیار دارید؟ آیا هدف گیری این بخش از بازار به صورت متمرکز شدنی است؟
حتی گاها ممکن است که محدودیتهای قانونی موانعی را برای شما ایجاد کنند. مثلاً دولت چین به سرویسهای جستجوی خارجی مانند گوگل اجازه فعالیت را نمیدهد. پس هر چند بازار یک میلیارد نفری چینیها برای گوگل بسیار جذاب است اما اعمال چنین محدودیتها و ممنوعیتهایی سبب میشود که گوگل دستش از این بازار کوتاه بماند.
میزان رقابت در مفهوم استراتژی STP
هر قدر رقابت و شانس ورود رقبای جدید در قسمتی از بازار کمتر باشد، این بخش جذاب تر بوده و بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
البته موضوع فقط رقابت نیست. شانس شما در رسیدن به موفقیت نیز مسئله مهمی است. شاید شما از خود بپرسید که آیا منابع کافی برای اینکه در یک رقابت پیروز شوید را در اختیار دارید یا خیر؟
به همین ترتیب شاید زمانی یک کسب و کار به سراغ قسمت کوچکی تری بازار برود که ازنظر سایر افراد جذاب نیست. البته این تصمیم درستی است. چرا که این فرد منابع لازم برای رقابت را نداشته و ترجیح میدهد که بر روی قسمت کوچکی از بازار حکمرانی کند تا اینکه در یک بازار بزرگ به عنوان یک کسب و کار خرد به فعالیت بپردازد.
جایگاه یابی در مفهوم استراتژی (Positioning)
حالا دیگر هدف شما تعیین شده است و دیدگاه متمرکزی دارید. زمان آن فرا رسیده است که به سراغ جایگاه یابی بروید. یعنی مهمترین مسئلهای که در بازاریابی وجود دارد.
اجازه دهید که این بخش را با طرح یک سؤال آغاز کنیم. اگر از شما بپرسند که کدام شرکت سریعترین خودروهای دنیا را تولید میکند؟ جواب شما چیست؟ بگذارید ما حدس بزنیم. احتمالا پاسخ شما شرکت فراری است. پاسخی که همراه با تصویری مبهم از لوگوی فراری و یا رنگ قرمز جذاب آن در ذهن شما جای گرفته است. اما واقعاً سریعترین ماشینهای دنیا را شرکت فراری تولید میکند؟ یعنی هیچ شرکتی نیست که همپای خودروهای فراری خودروی تولید کند که بتواند آسفالتهای خیابان را با سرعت بپیماید؟
حدس ما که غیر از این است. اگر شما فردی خودرو باز هستید ما منتظر نظر کارشناسی شما هستیم. اگر شرکت فراری پرسرعتترین شرکت تولید خودرو نیست چرا ما یاد این برند می افتیم؟ پاسخ این سوال مفهوم جایگاه یابی میباشد. برند فراری با کلمه سرعت در ذهن شما عجین شده است.
امیدواریم که این مطلب با مسائلی که برایتان بیان کردیم قابل فهم بوده باشد. جایگاه یابی به معنای پیدا کردن یک جایگاه مشخص و معین در ذهن مشتری است آن هم جایگاه متمایزی نسبت به سایر رقبا.
جنگ اصلی برندها در ذهن مشتری اتفاق میافتد نه در بازار
در مفهوم استراتژی STP جنگ شما بر سر محصول برتر، تبلیغات جذابتر و پشتیبانی بهتر نیست. بلکه جنگ شما بر سر جایگاه هر برند در ذهن مشتری و مخاطبین است.
در مفهوم استراتژی STP جایگاه یک کسب و کار چگونه تعیین میشود؟
اگر شما هم بتوانید تصویر برند خود را به یک ویژگی خاص پیوند بزنید و بذراین تفکر را در ذهن مشتریان و مخاطبین خود بکارید، قطعاً میتوانید بخش مهمی از بازار را تصاحب کنید. البته مشروط به اینکه فرد دیگری تصویر ذهنی مشابهی برای مشتریان نساخته باشد.
برای پیدا کردن این خصوصیت نیز میتوانید به مزیتهای رقابتی خدمات و محصولات خود اشاره کنید. به عنوان مثال اگر شرکت رقیب محصول خود را در بازار هدف به عنوان لوکسترین محصول و کالا جا انداخته است در مقابل شما میتوانید جایگاه سبکترین محصول را با اشاره به وزن کم کالاها و محصولات خود برای برندتان تصاحب کنید. مثل اصطلاح لوکسترین کفش در مقابل سبکترین کفش. در این صورت شما اطمینان حاصل میکنید که مشتریان شما را به خاطر میآورند و در صورت نیاز برای خرید برند شما را انتخاب میکنند.
نکته
لازم به ذکر است که بگوییم زمانی که یک برند جایگاه خودش را در بازار پیدا کند گرفتن این جایگاه توسط سایر رقبا غیرممکن میشود. مگر اینکه خود برند با ارتکاب اشتباهی باعث از دست رفتن جایگاه خود بشود. به همین دلیل شرکتهای که جزو تاپ ترین تولیدکنندگان محصولات هستند در ذهن مشتریان سالیان سال باقی میمانند و حتی در مواردی که نام برندشان جایگزین نام محصول میشود.
مثلاً پودر لباسشویی تاید را در نظر بگیرید. مثلاً ما به جای گفتن پودر لباسشویی از برند تاید استفاده میکنیم یا به ماءالشعیر دلستر می گوییم و برای اسنک هیچ نامی به جز پفک را بیان میکنیم.
یکی از دلایلی که تپسی جایگاه دوم بازار تاکسیهای آنلاین را دارد این است که تاکسی آنلاین در ذهن بسیاری از افراد با نام اسنپ شناخته میشوند. به همین خاطر تپسی با وجود ارائه خدمات با کیفیت و تبلیغات فراوان نتوانست جایگاه اسنپ را در ذهن مشتریان تصاحب کند.
نمودار جایگاه برندها در مفهوم استراتژی STP
برای درک بهتر جایگاه یابی برندها در یک بازار نموداری مانند شکل زیر رسم کرده و بر روی هر طرف آن معیاری را مشخص میکنند. این معیارها در هر صنعتی متفاوت هستند. سپس بر اساس جایگاهی که برندها در ذهن مشتریان دارند، آنها را جای گذاری میکنند.
برای جا افتادن بهتر این موضوع ما در نمودار زیر جایگاه چند برند معروف خودروسازی را بر اساس دو بردار اسپرت- شهری و مدرن- کلاسیک تعیین کردهایم. این جایگذاریها بر اساس دیدگاه مشتریان انجام میشود. یعنی باید دید که مشتریان هر برند را بیشتر به کدام ویژگی میشناسند. مثلاً اکثر مشتریان شرکت فراری را با ماشینهای اسپرت و کلاسیک بهخاطر میآورند تا خودروهای شهری و مدرن.
اما برای هر برند جایگاه دقیقی را نمیتوان تصور کرد. چون این معیارها ذهنی هستند. در نتیجه نمودارها به صورت تقریبی کشیده شده تا بتوانند به ما کمک کنند که بفهمیم هر یک از رقبا در ذهن مشتریان چه جایگاهی را تصاحب کرده و جایگاههای هنوز خالی مانده است.
در واقع کشیدن همین نمودار یکی از روشهایی است که با آن میتوان خلاهای بازار را مورد شناسایی قرار داد.
تصمیم درباره جایگاه یک برند در مفهوم استراتژی STP
برای اخذ یک تصمیم مؤثر و آگاهانه درباره جایگاه برند نیاز است که به سازمان خود نگاهی انداخته و ببینیم که:
- چه منابعی در اختیار دارید. (نیروی انسانی، تخصص،دانش و بودجه)
- برند شما چه فرهنگ و ارزشی داشته و چه هویتی دارد؟
- نقاط قوت و ضعف شما نسبت به سایر رقبای چیست و چه تمایزی با آنها دارید؟
- پیشنهاد منحصر به فرد و ویژه فروش شما چیست؟
- چه ارزشی را به مشتریان ارائه میدهید؟
پیشنهاد منحصر به فرد و ویژه فروش
پیشنهاد ویژه فروش در مفهوم استراتژی STP به معنای مهمترین مزیتی است که خدمات و محصولات شما دارند. یعنی همه چیزی که در تمام بیلبوردهای تبلیغاتی خود اعلام میکنید و مطمئن هستید که ذهن مشتریان را درگیر میکند. این پیشنهاد میتواند همچون یک چراغ جادو عمل کرده و ذهن مشتریان را تصاحب کند.
برای پیدا کردن USP از خود بپرسید: مهمترین ارزشی که به مشتریان خود ارائه میدهیم، نسبت به سایر رقبا کدام است؟
پاسخ شما به این سؤال همان پیشنهاد منحصر به فرد فروش یا USP است. این پیشنهاد باید آنقدر قوی و جذاب باشد که بتواند سریعاً جایگاه خود را در ذهن مشتریان تصاحب کند و به او دلیلی برای انتخاب برند و یا شرکت شما بدهد.
مثال پیشنهاد منحصر به فرد و ویژه فروش
مثال بسیار خوب در این زمینه اسمارتیز m &m است شعار کمپین این شرکت این جمله است: شکلات شیری باید در دهان شما آب بشود نه در دستانتان.
داستان از این قرار بود که زمانی که مشتریان اسمارتیزها را در دستان خود نگه میداشتند، بر اثر گرمای دست لایه رنگی آنها آب شده و دستانشان را کثیف میکرد. احتمالا همه ما با این پدیده آشنایی داریم. این شرکت برای حل این مسئله سطح شکلاتها را با روکش بیرنگی پوشاند. به این ترتیب شکلاتها آب نمیشدند. در نهایت این شرکت توانست با تکیه بر همین مزیت رقابتی و بیان این شعار در تبلیغات خود جایگاه اولین شکلات مقاوم به گرما دست را در ذهن مخاطبان و مشتریان تصاحب کند و با این برتری بازار اسمارتیز را فرا بگیرد.
برای نوشتن USP خوب همیشه به یک مزیت رقابتی احتیاج ندارید
در مفهوم استراتژی STP در اغلب اوقات میتوان یک نقطه ضعف را به یک usp تأثیر گذار تبدیل کرد. حالا این حرف به چه معنا است? بگذارید برای روشنتر شدن این موضوع داستان معروفی را برایتان بگویم.
کمپانی کرایه ماشین AVIS سالها تلاش نمود تا عنوان بزرگترین شرکت کرایه ماشین در آمریکا را به دست آورد. اما مشکل جایی بود که رقیب شرکت HERTZ از سالها قبل در ذهن مشتریان این جایگاه را در اختیار داشت و تلاش تمام برندهای دیگر بی فایده بود. تا سالهای سال این ماجرا ادامه داشت و شرکت avis به طور پیوسته ضرر میداد. تا اینکه دست آخر جایگاه خود را پذیرفت. چگونه؟ کمپین تبلیغاتی با شعار ما سختتر تلاش میکنیم را به راه انداخت.
USP این کمپین جمله زیر بود:
ما دومین شرکت بزرگ کرایه خودرو هستیم. بنابراین سختتر تلاش میکنیم.
این شعار فوقالعاده سبب شد که این شرکت جایگاه دومین شرکت بزرگ کرایه خودرو را در ذهن مشتریان کسب کند و طی چهار سال بازار خود را از ۱۱ درصد به ۳۵ درصد افزایش دهد.
نقطه ضعف شما میتواند نقطه قوت شما باشد
در نهایت همه روشهایی که برای جایگاه یابی بیان کردیم از نمودار گرفته تا همین روش usp همگی به دنبال پیدا کردن جایگاهی در ذهن مشتریان بوده و یک حرف دارند. بنابراین همه این بحثها را در یک جمله خلاصه میکنمی باید تلاش کنید که با یک جمله یا در بهترین حالت با یک کلمه جایگاهی را در ذهن مشتریان بسازید.
دیجی کالا چگونه از مفهوم استراتژی STP استفاده کرد؟
میخواهیم با بررسی موردی کسب و کارهای داخلی متوجه شویم که چگونه این شرکت از مفهوم استراتژی STP برای رشد کسب و کار خود استفاده نمود.
تا دهه هشتاد یک منبع موثق و فارسی برای نقد و بررسی کالاهای مانند دوربین و موبایل و به طور کلی کالاهای دیجیتال وجود نداشت. بنیانگذاران دیجی کالا در پی تجربه خرید ناخوشایند خود این خلأ را در بازار ایران مشاهده نمودند. سپس تصمیم گرفتند تا اولین وبسایت فارسی برای بررسی و خرید کالاها و محصولات دیجیتال را راهاندازی کنند.
داستان راه اندای دیجی کالا
در آن سال دیجی کالا تنها یک تیم کوچک ۷ نفره بود. حمید محمدی و سعید از بنیانگذاران دیجی کالا امکانات و منابع زیادی در اختیار نداشتند. بنابراین نمیتوانستند در همان آغاز کار کل بازار دیجیتال کشور را پوشش دهند. به همین خاطر مجبور شدند که تنها به مشتریان تهرانی خود خدمت رسانی کنند. (بخش بندی جغرافیایی). آنها به دنبال یک منبع موثق برای بررسی بیطرفانه کالاهای دیجیتالی میگشتند. (بخش بندی رفتاری)
حوزه کالاهای دیجیتال حوزه بسیار وسیعی بود. موبایل، تلویزیون و قطعات کامپیوتری نیز همه جزئی از این بازار محسوب می شدند. پس این کسب و کار اینترنتی که سرمایه و بودجه محدودی را نیز در اختیار داشت باید بازار خود را کوچکتر میکرد و تنها بر روی دوربین عکاسی و موبایل باید تمرکز کرد. برادران محمدی گمان میکردند که احتمال خرید این اجناس به صورت اینترنتی و آنلاین بیشتر از سایر محصولات دیجیتال است و به همین ترتیب سرنوشت به گونهای رقم خورد که این برادرها شروع کارشان بدون آن که اسمش را بدانند با مفهوم استراتژی STP باشد.
پس از مدتی دیجی کالا کار خود را با فروش دوربین عکاسی و موبایل صرفاً برای مشتریان تهرانی آغاز نمود. اما چون رقیبی نداشت هرساله فعالیت خود را گسترش میداد تا اینکه به اولین فروشگاه محصولات دیجیتالی در کل کشور تبدیل شد. در آن سال دیجی کالا مترادف با فروش محصولات دیجیتال بود. اما هنوز این تصویر در ذهن مشتریان به طور کامل تثبیت نشده است.
این شرکت علیرغم همه مخالفتها با اضافه کردن محصولات غیر دیجیتالی و ایجاد یک market place به اولین پلتفرم آنلاین خرید و فروش کشور تبدیل شد. مارکت پلیس بستری است که به عنوان یک واسط میان خریدار و فروشنده عمل میکند. همزمان با این تغییرات دیجی کالا تصویر برند خود را نیز عوض کرد و از دیجی کالا به معنای خرید دیجیتالی کالا تعبیر نمود.
جمع بندی مطالب مفهوم استراتژی STP
در مقاله مفهوم استراتژی STP یاد گرفتیم که به کمک این استراتژی میتوان نقشه راه یک کسب و کار را تعیین نمود و برای اجرای دقیقترین استراتژی باید به سراغ مدل 4P برویم. مدلی که به نوعی مکمل استراتژی STP محسوب میشود و به ما کمک میکند که برای اجرای این استراتژی بازاریابی تاکتیکهایی را تعیین کنیم.
مهمترین پیام مفهوم استراتژی STP
برند شما قبل از اینکه بتواند در سبد خرید مشتریان جای داشته باشد باید در ذهن مشتریان جایگاه خود را تثبیت کند. مفهوم استراتژی STP یکی از اساسیترین استراتژیهای بازاریابی است که شما را در رسیدن به این اهداف کمک میکند.
این استراتژی برروی سودآورترین بخش بازار و ایجاد یک جایگاه مشخص و معین در ذهن مخاطبان میتواند بیشترین سود را خلق کند و از هدر رفتن منابع ارزشمند سازمانی شما جلوگیری کند. بنابراین فقط یک حرف باقی میماند و آن هم این است که قدرت تمرکز را هرگز فراموش نکنید.
خوشحال می شویم که نظرات شما درباره مفهوم استراتژی STP بدانیم. می توانید نظرات خود را در قسمت مربوطه با ما در میان بگذارید.
ممنون از اینکه تا پایان این مقاله همراه وب سایت استاد وب بودید. امیدواریم که از مطالعه مطالب گفته شده لذت کافی برده باشید و مطالب برایتان مفید، آموزنده و کاربردی واقع شده باشند. همچنین در صورت تمایل برای مطالعه سایر مطالب مربوط به دیجیتال مارکتینگ، کسب و کار آنلاین و بازاریابی اینترنتی میتوانید به لینکهای قرار داده شده در زیر مراجعه نموده و از این طریق اقدام به افزایش اطلاعات خود نمایید.