دیجیتال مارکتینگ دنیای عجیبی است. شــاید بتوان گفت در هر ثانیه یک چشــم انداز جدید وارد آن میشود. تاکتیکهای قبلی از کار می افتنــد. تاکتیکها و روشهای جدیدتری خلق میشوند و استراتژیهای متفاوتتری وارد میدان میشوند. هیچ کس نمیتواند همه این روشها و تاکتیکها را روی کسب و کارش پیدا کند. مارکتری موفق است که یک استراتژی پرقدرت و اثبات شده داشته باشد؛ یک استراتژی مبتنی بر اصول مارکتینگ. مثلاً بازاریابی دهان به دهان یا همان mouth-of-Word. صدها و هزاران استراتژی مارکتینگ وجود دارد. اما تمام بازاریابها بر این باورند که هیچ استراتژی و روشی به اندازه بازاریابی دهان به دهان مؤثر نیست. وقتی مشتریهای شما تبدیل به فروشنده میشوند و به نوعی تبلیغات کلامی برای شما انجام میدهند، فروش شما به صورت نمایی صعود میکند. بنابراین دیجیتال مارکتینگ از راه دهان به دهان گزینهی فوق العاده عالی است.
مدل چرخ لنگر بازاریابی
تقریباً اکثر مارکترها با این قیف آشنا هستند. مخاطب از ورودی قیف وارد شده و در نهایت به عنوان مشتری از آن خارج میشود. حالا بسته به اینکه شما چگونه مخاطب را داخل قیف هدایت میکنید، فروش شما هم متغیر است، اما این نوع نگرش در دنیای بازاریابی دیجیتال و در حال حاضر چندان جوابگو نیست. مدل قدرتمندتری وجود دارد که به آن مدل چرخ لنگر بازاریابی یا Flywheel Marketing می گویند. این مدل چیزی به نام بازاریابی دهان به دهان را وارد پلن مارکتینگ تان میکند. اما چگونه؟ چرخ لنگر روی سه پایه میچرخد:
Attract: اول شــما مخاطب را جذب میکنید؛ از طریق شبکههای اجتماعی، موتورهای جستجو، تبلیغات و یا هر روشی که دوست دارید.
Engage: او را با محتوا، محصول و یا خدماتتان درگیر میکنید.
Delight: به او حس خوشحالی میبخشید. این خوشحالی میتواند یک تخفیف باشد. کیفیت بالای محصول در مقایسه با قیمت آن باشد. خدمات پس از فروش حرفهای باشد. سیستم ارتباط با مشتریان باشد و یا هر چیز دیگری که مشتری شما را خوشحال کند. اگر این چرخ لنگر شروع به حرکت کند، مشتریان شما تبدیل به پروموتر میشوند؛ یعنی محصولات شما را به دیگران هم معرفی میکنند، چون شما و محصولات و خدماتتان حس خوبی به آنها داده است. اینجاست که بازاریابی دهان به دهان شکل میگیرد. در مدل قیف بازاریابی چنین اتفاقی نمیافتد. مخاطب وارد میشود و به عنوان مشتری خارج میشود و دیگر هیچ اثری از او نیست. این استراتژی یک استراتژی مرده است، چون اعتمادسازی مهمترین عنصر مارکتینگ در عصر حاضر است.
اینفلوئنسر ماکتینگ اما از نوع درست!
اینفلوئنسر مارکتینگ هدیه شبکههای اجتماعی به دنیای بازاریابی دیجیتال است، اما صبر کنید. اینفلوئنسر مارکتینگ به آن شکلی که در ایران تعبیر میشود، چندان کارآمد نیست. بیشتر شکل تبلیغاتی دارد. می دانید که مســیر تبلیغات با مســیر مارکتینگ جداســت. اینفلوئنسرها افرادی هستند که در حیطه تخصصی شما شناخته شده هستند. مثلاً اگر یک کسب و کار در حوزه سفر و گردشگری هستید، میتوانید از اینفلوئنسرهای حوزه سفر و تفریح کمک بگیرید. اگر در حوزه تکنولوژی فعالیت دارید، اینفلوئنسرهای حوزه تکنولوژی گزینه بهتری هستند. فشــن بلاگرها هم برای کسب و کارهای مد و استایل مناسبند؛
چرا که مردم به حرف آنها اعتماد دارند. در ایران این نوع بازاریابی کمی به بیراهه رفته است. از اینفلوئنسرهای طنز و ســرگرمی برای معرفی کســب و کارهای غیرمرتبط استفاده میشود. اینفلوئنسرهای مد و استایل تقریباً نقش تبلیغاتی برای تمام کسب و کارها دارند. این اشتباه است. اثر خیلی کمی دارد؛ دقیقاً مثل وقتی یک نفر بی توجه از کنار یک بیلبورد تبلیغاتی رد میشود. اینفلوئنسرها افراد را Engage میکنند. کامنت های زیادی دریافت میکنند و اولین جرقههای بازاریابی کلامی شکل میگیرد. هرچقدر در انتخاب اینفلوئنسرها دقت داشته باشید، این تأثیر بیشتر و بیشتر میشود.
بمبی به نام وایرال مارکتینگ یا بازاریابی ویروسی
می دانید وایرال مارکتینگ یا بازاریابی ویروسی چیست؟ وقتی یک پست یا یک تبلیغ یا یک فیلم و کلیپ بین مردم به شدت دیده میشود، همه در مورد آن صحبت میکنند، برای یکدیگر ارسال میکنند و تبدیل به یک بمب خبری میشود. کمپین تخم مرغ را به یاد بیاورید. یک تخم مرغ بیش از 50 میلیون لایک در اینســتاگرام گرفت. افراد زیادی با آن درگیر بودنــد. در مورد آن صحبت میکردند. یکدیگر را تشویق میکردند تا این تخم مرغ را لایک کنند. حتی خبرگزاریهای معروفی مثل نیویورک تایمز هم آن را پوشش دادند. یک آژانس تبلیغاتی در انگلستان این کمپین را اجرا کرد و با کمترین هزینهای توانست میلیونها انسان را در جای جای جهان درگیر کند. مثل یک ویروس پخش شــد و بازاریابی دهان به دهان را در سطحی بالاتر به نمایش گذاشت. این هم تکنیکی است که شما میتوانید از آن در فعالیتهای بازاریابیتان استفاده کنید
آخرین کلام در مورد دیجیتال مارکتینگ از راه بازاریابی دهان به دهان
ست گادین در کتاب Marketing is This مینویسد: وقتی توانستید مشتریهایتان را به فروشنده تبدیل کنید، یعنی در کار بازاریابی موفق بودهاید. روشهای زیادی وجود دارند که بازاریابی کلامی را با بازاریابی دیجیتال سینک میکنند. شما هم احتمالا چند تا از این ایده های جالب دارید. ست گادین در ادامه می گوید: داشتن یک ایده بد و حتی احمقانه بهتر از این است که هیچ ایده ای نداشته باشید. ایده هایتان را جمع کنید و متناسب با کسب و کارتان، بازاریابی کلامی را هم به فرایند دیجیتال مارکتینگ اضافه کنید.
منبع:شنبهمگ