استارت آپ چیست؟

استارت آپ چیست؟ و نکات مهم مرتبط با آن

قطعاً بیشتر از صد بار پیش آمده که کلمه استارت آپ را دیده یا شنیده اید، اما هیچ موقع معنی آن را نفهمیده ایم.حتی ممکن است سعی کرده باشید که مطالبی در مورد آن بخوانی اما آن قدر محتوای موجود، پراکنده و بی ربط بود که نخواندن آن بهتر بود! به همین دلیل به این فکر افتادیم که یک راهنمای خیلی کامل و جامع برای شما آماده کنیم و سیر تا پیاز استارت آپ را باز کنیم. بعد از خواندن این مقاله، نه تنها به طور کامل  متوجه می‌شوید که استارت آپ چیست؟، بلکه ابزار های لازم برای شروع یک استارت آپ  ایجاد یک کسب و کار استارت آپی را یاد خواهید گرفت.

استارت آپ چیست؟

نگاهی به محصولات و خدماتی که دور و برتان هستند، بیاندازید! چرا اصلا این چیزها به وجود آمده‌اند؟ چرا ما این چیزها را پیش خودمان داریم یا از آن ها استفاده می‌کنیم؟ چون این خدمات یا محصولات یک مشکلی از شما حل می‌کنند یا یکی از نیازهایتان را برطرف می‌کنند.

استارت آپ چیست؟ یک کسب‌و‌کار نوپایی است که برای رفع یک مشکل یا نیاز درست می‌شود. همه اختراعات و کسب و کارهای استارت آپی اینطور به وجود می‌آیند: از یک نیاز یا یک مشکل! شما از برق بگیرید تا تلفن، اینترنت و یا حتی پی‌پال (سامانه انتقال وجه آمریکایی)! همه این‌ها برای رفع یک نیاز یا یک مشکل درست شده‌اند! در اصل استارت آپ همین است! بله به همین سادگی.

امروزه استارتاپ‌های اینترنتی خیلی زیاده شده‌اند اما همه آن‌ها برای حل یک مشکل نیستند. خیلی از استارت آپ‌ها هدف‌شان راحت‌تر کردن کاری است که ما انجام می‌دهیم. به طور مثال: شما اسنپ را در نظر بگیرید: قبل از اسنپ همه می‌توانستند تاکسی تلفنی بگیرند و مشکلی هم وجود نداشت. اما اسنپ این کار را خیلی راحت کرده و تبدیل به یک استارت آپ موفق شده است.

راه اندازی استارت آپ:

پس اگر به فکر آن هستید که که یک استار‌آپ راه بیندازید، قبل از شروع هر کاری این سوال را از خودتان بپرسید: ایده یا استارت آپ من چه مشکلی را حل می‌کند و این مشکل تا چه حد برای مردم مهم و دردناک است؟ پیشنهاد می‌کنم که به راحتی از کنار این سوال رد نشوید چون ممکن است بعد از ساعت‌ها، روزها و یا حتی ماه‌ها وقت گذاشتن روی استارت آپ خودتان، از نتیجه راضی نباشید و این همه وقت ارزشمند را تلف کرده باشید.پس اگر به فکر آن هستید که که یک استار‌آپ راه بیندازید، قبل از شروع هر کاری این سوال را از خودتان بپرسید: ایده یا استارت آپ من چه مشکلی را حل می‌کند و این مشکل تا چه حد برای مردم مهم و دردناک است؟

دو استارت آپ: تفاوت بین شکست و موفقیت!

بهتر است به جای توضیحات گنگ و مبهم، با نگاهی به چند موضوع واقعی ببینیم حل مساله تا چه حدی در موفقیت یا شکست یک استارت آپ می‌تواند ایفای نقش بکند.

دراپ‌باکس (Dropbox)

دراپ باکس یک سرویس میزبانی پرونده از روی وب می باشد. به زبانی دیگر: تا حالا شده یکسری فایل روی فلش یا سیستم تان داشته باشید و جایی که به آن نیاز دارید، همراهتان نباشد؟ دراپ‌ باکس دقیقا برای این طراحی شده است که این اطلاعات را روی یک ابر ذخیره کنید (ذخیره ابری). بعد از ذخیره اطلاعات‌تان روی ابر، دیگر از هر دستگاهی به آن ها دسترسی خواهید داشت.

ذخیره ابری، فضایی به شما می‌دهد که به آن ابر می‌گوییم. شما به جای اینکه اطلاعات خودتان را روی گوشی، لپ‌تاپ یا فلش جابجا بکنید، آن ها را در این ابر ذخیره می‌کنید. بعد از ذخیره‌سازی، یک نام کاربری و رمزعبور دریافت می‌کنید. حالا اگر جایی بودید که لپ‌تاپ یا گوشی‌تان همراه‌تان نبود، با دستگاه دیگری وارد فضای ابری می‌شوید و با استفاده از نام کاربری و رمزعبورتان، به فایل‌هایتان دسترسی پیدا می‌کنید.ذخیره ابری، فضایی به شما می‌دهد که به آن ابر می‌گوییم. شما به جای اینکه اطلاعات خودتان را روی گوشی، لپ‌تاپ یا فلش جابجا بکنید، آن ها را در این ابر ذخیره می‌کنید. بعد از ذخیره‌سازی، یک نام کاربری و رمزعبور دریافت می‌کنید.

داستان دراپ باکس

روزی از روزها، آقای درو هوستون(Drew Houston) که سازنده دراپ باکس است سوار یک اتوبوس بود و از شهر بوستون به نیویورک می‌رفت. از آنجایی که این سفر تقریبا چهار ساعت طول می‌کشد، هوستون تصمیم داشت که از این وقت استفاده بهینه کرده و با لپتاپش کار بکند. اما بعدا متوجه شد که فایل‌هایی که لازم دارد، روی فلش ریخته است و بدبختانه فلشش را جا گذاشته است! همین یک اتفاق کافی بود تا هوستون به فکر بیفتد و این مشکل را یک بار برای همیشه حل کند.

تاکسیرانی در تپ‌سی!

یک لحظه احساس کردم هیچ کاری از دستم بر نمی آید! به خودم به خودم گفتم می‌خواهم تا کی میخواهیم می خواهیم این کار را تحمل کنیم؟ هیچوقت نمی خواهم این اتفاق برایم تکرار شود.

 مشکل هوستون خیلی واضح است: فلشش همراهش نبود اما همچنان می‌خواست که روی فایل‌هایش کار کند. راه حلش را هم که دیدیم!

وبسایت پتز (Pets.com)

حول و حوش دهه 90 میلادی بود که تنور وبسایت‌های دات کام خیلی داغ بود، اما متاسفانه بعضی کسب‌و‌کار ها قربانی این تنور شدند و سوختند! وبسایت پتز یکی از این کسب‌و‌کار ها بود.

وبسایت پتز در سال 1998 کار خودش را به عنوان نمایندگی پخش تجهیزات و ابزار حیوانات خانگی شروع کرد: یعنی یک پت‌شاپ آنلاین. این شرکت حدود 300 میلیون دلار سرمایه و بیش از 300 کارکن داشت اما مشکل شرکت این بود که هیچ موقع سود نداشت!

خیلی جالب است که این شرکت حدود 11 میلیون دلار هزینه تبلیغات کرده بود و حتی توانسته بود توجه رسانه را نیز جذب بکند اما با همه این تفاسیر، در سال 2000 از بین رفت و این پیشامد یک دلیل ساده داشت: نبودن مشتری!

هیج کسب‌و‌کاری بدون حل کردن یک مشکل یا رفع نیاز نمی‌تواند مشتری جذب کند! درست است که ایده یک پت‌شاپ آنلاین خیلی جذاب به نظر می‌آید اما خیلی هم منطقی نیست چون بعضی جنس‌ها انقدر ضروری لازم می‌شوند که دیگر زمان لازم برای انتظار پست وجود ندارد. مثلا فرض کنید قرار است شب با گربه ‌خانگی‌تان به یک مهمانی بروید و یک شامپوی مخصوص نیاز دارید تا گربه را تمیز کنید. می‌توانید بصورت آنلاین سفارش دهید و یک روز هم در انتظارش بمانید تا شامپوی شما برسد؟

دلیل شکست وب سایت پتز

یک دلیل دیگر شکست خوردن این وبسایت، این بود که هیچ نوآوری ایجاد نکرده بود. یعنی می‌خواهم بگویم که هیچ فرقی با رقیب‌هایش نداشت؛ هم در ارائه محصولات و هم در ارائه خدمات. حالا ممکن است که در دهه نود این مساله خیلی جاافتاده نباشد، اما ما ها به عنوان کاربران قرن بیست و یکم می‌دانیم که اگر می‌خواهید مشتری شما را به سایر رقیب‌هایتان ترجیح دهد، باید دلیل برای این کار به او بدهید.

با اینکه دراپ‌باکس و وبسایت پتز با سرمایه یکسانی کارشان را شروع کردند، اما دراپ‌باکس بسیار موفق شد درحالیکه وبسایت پتز به طرز شدیدی شکست خورد. دلیلش واضح است؛ چون دراپ‌باکس راه حلی برای یک مشکل پیدا کرد.یک دلیل دیگر شکست خوردن این وبسایت، این بود که هیچ نوآوری ایجاد نکرده بود. یعنی می‌خواهم بگویم که هیچ فرقی با رقیب‌هایش نداشت؛ هم در ارائه محصولات و هم در ارائه خدمات. حالا ممکن است که در دهه نود این مساله خیلی جاافتاده نباشد، اما ما ها به عنوان کاربران قرن بیست و یکم می‌دانیم که اگر می‌خواهید مشتری شما را به سایر رقیب‌هایتان ترجیح دهد، باید دلیل برای این کار به او بدهید.

فکر کردن یا مشاهده کردن؟

پایه گذاران کسب و کارهای استارت آپی ممکن است روی ایده‌های کار کنند که خیلی منطقی به نظر بیاید اما در عرصه عمل، هیچ دردی از مردم دوا نکند! از نظر آقای پائول گراهام (سازنده شرکت شتاب دهنده وای کامبیناتور)، چنین استارت آپ هایی از طرف افرادی پیشنهاد می‌شود که “صرفا به ایده‌های استارت آپی فکر می‌کنند” و به دنبال مشکلات نیستند.

قای گراهام انقدر با این مساله مخالف است که حتی زحمت کشیده و لقبی هم برای آن انتخاب کرده است: “ایده‌های استارت آپی من درآوردی”! چون به نظرش این‌ها ایده‌هایی هستند که یک فیلمنامه‌نویس می‌تواند برای تولید فیلم استفاده کند و برای دنیای کسب‌و‌کار ساخته نشده‌اند!

پائول گراهام

استارت آپ چیست؟ و چه فعلی باید برای آن انتخاب کنید؟ فعلی که باید در مورد ایده‌های استارت آپ استفاده کنید “فکر کردن” نیست بلکه “مشاهده کردن” است! در شرکت وای کامبیناتور، ما به ایده‌هایی ارزش می‌دهیم که نتیجه مستقیم تجربیات شخصی شما باشد و به اصطلاح ایده ارگانیک باشد. تقریبا همه استارت آپ‌های موفق، کارشان را اینطور آغاز کرده‌اند.

بازاریابی B2B یا بازاریابی صنعتی به چه معناست؟

بگذارید همینجا بگویم که شرکت وای کامبیناتور ایده‌های تجاری را جذب می‌کند و اگر به نظرش احتمال موفقیت داشته باشند، روی آن‌ها سرمایه گذاری می‌کند. یعنی به اصطلاح این شرکت یک “شرکت شتاب دهنده” است. خوشبختانه اخیرا مساله شتاب دهنده در کشور عزیزمان هم پیاده شده است که می‌توان کمک بزرگی به کارآفرینان جدید باشد!

اگر می‌خواهید چند تا از بزرگ‌ترین شتاب‌دهنده‌های ایرانی را بشناسید، می‌توانید شرکت‌های آواتک، مپس، دیموند و غیره را جست و جو کنید.

راه‌حل به تنهایی کافی نیست!

از کجا می‌توانید مطمئن شوید که استارت آپ چیست؟ و چه مشکلی را حل می‌کند؟ اگر مطمئن نیستید، از خود مشکل آغاز کنید: مشکل‌ها همه جا هستند. فقط باید به قول پائول گراهام مشاهده و سوال بکنید: چه چیزی شما را اذیت می‌کند؟

به طور مثال همین اسنپی که تقریبا همه ی ما از آن استفاده می کنیم. قبل از اسنپ همه تاکسی می‌گرفتند اما این کار سختی‌های خودش را داشت. مثلا بعضی وقت‌ها، ماشین آماده نداشتند و باید منتظر می‌ماندید. یا حتی فاصله آژانس از شما دور بود و باید کلی معطل می‌شدید. حتی برای خود من پیش آمده بود که به آدرسی می‌خواستم بروم که نه خودم بلد بودم و نه راننده!و اینکه همیشه باید پول نقد با خودتان حمل می‌کردید! ولی همه این مشکلات به کمک اسنپ حل شده‌اند و کار خیلی راحت‌تر شده است.استارت آپ چیست؟ یک کسب‌و‌کار نوپایی است که برای رفع یک مشکل یا نیاز درست می‌شود. همه اختراعات و کسب و کارهای استارت آپی اینطور به وجود می‌آیند: از یک نیاز یا یک مشکل! شما از برق بگیرید تا تلفن، اینترنت و یا حتی پی‌پال (سامانه انتقال وجه آمریکایی)! همه این‌ها برای رفع یک نیاز یا یک مشکل درست شده‌اند! در اصل استارت آپ همین است! بله به همین سادگی.استارت آپ چیست؟ یک کسب‌و‌کار نوپایی است که برای رفع یک مشکل یا نیاز درست می‌شود. همه اختراعات و کسب و کارهای استارت آپی اینطور به وجود می‌آیند: از یک نیاز یا یک مشکل! شما از برق بگیرید تا تلفن، اینترنت و یا حتی پی‌پال (سامانه انتقال وجه آمریکایی)! همه این‌ها برای رفع یک نیاز یا یک مشکل درست شده‌اند! در اصل استارت آپ همین است! بله به همین سادگی.

پینترست، اقیانوسی از ایده‌ها!حتما بخوانید: پینترست، اقیانوسی از ایده‌ها!

متاسافانه فرمول راحتی برای انجام این کار وجود ندارد. فقط باید ذهن‌تان را عادت بدهید که مشکلات اطراف‌تان را متوجه شود، بداند که چرا این مشکلات وجود دارند و اصلا برای چه کسانی مشکل حساب می‌شوند. فقط بعد از انجام این کارها می‌توانید راه‌حل خوبی پیشنهاد بدهید. بگذارید کمی با شما روراست باشم. اگر این کارِ آسانی بود، همه می‌توانستند کارآفرین باشند!

وقتی به یک مشکل دردناک رسیدید و آن را تشخیص دادید، تقریبا 90 درصد اوقات راه‌حلش واضح یا راحت نخواهد بود! پس اگر می‌خواهید که کسب‌و‌کارتان موفق و پایدار باشد، باید راه‌حل خلاقانه‌ای ارائه بدهید.نگاهی به محصولات و خدماتی که دور و برتان هستند، بیاندازید! چرا اصلا این چیزها به وجود آمده‌اند؟ چرا ما این چیزها را پیش خودمان داریم یا از آن ها استفاده می‌کنیم؟ چون این خدمات یا محصولات یک مشکلی از شما حل می‌کنند یا یکی از نیازهایتان را برطرف می‌کنند.

راه‌حل باید خلاقیت داشته باشد.

اولین هدفی که یک استار آپ موفق باید داشته باشد این است که راه‌حل‌های موجود را بررسی بکند و بتواند خلاقیت را به آن اضافه کند. البته این هم یادتان نرود که سرعت هم خیلی در این زمینه مهم است. چون اگر شما سریع دست به کار نشوید و سرعت حل مساله را بالا نبرید، کسی پیدا می‌شود که این کار را انجام بدهد.

بیایید به مثال دراپ‌باکس برگردیم. در طول مرحله رشد این استارت آپ، هوستون و گروهش به این نتیجه رسیدند که هزینه جذب هر مشتری برای استفاده از ذخیره ابری 300 دلار شده است و این بدون شک هزینه زیادی است! حالا گروه دارپ‌باکس چکار کردند؟ یک پیشنهاد خیلی خلاقانه به کاربران‌شان دادند: به ازای معرفی دراپ‌باکس به یک نفر، 250 مگابایت فضای رایگان دادند که نه تنها هزینه کسب مشتری را کمتر کرد بلکه درآمدشان را نیز افزایش داد.

نتیجه گیری:

پس دیدید که تنها شناسایی یک مشکل کافی نمی باشد! باید بعد از شناسایی مشکل، راه‌حل خلاقانه‌ای هم برای آن پیشنهاد بدهید. پیشنهادی که مردم حاضر باشند بابتش هزینه کنند.

 

ممنون که تا انتهای این مقاله همراه وب سایت استاد وب در مورد استارت آپ چیست؟ بوده اید. امیدواریم مطالب فوق بریتان آموزنده و مفید واقع شده باشد. در زیر چند لینک برایتان قرار داده ایم که در صورت تمایل میتوانید آن ها را مطالعه کنید:

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا
Scroll to Top