امروزه برای اینکه مشتری به خرید ترغیب شود دیگر داشتن یک وب سایت یا اپلیکیشن زیبا کفایت نمیکند. بلکه روشهایی وجود دارد که به صورت نامحسوس بر روی ذهن مشتری تأثیر میگذارد تا مسیر مورد نظر شما را پیش بگیرد. بدون اینکه خودش این موضوع را متوجه شود. ما در این مطلب قصد داریم تا راه حل های UX برای ترغیب مشتری به خرید را برای شما نام برده و توضیح دهیم که چطور میتوانید از آنها برای بهینهسازی نرخ تبدیل خود استفاده کنید.
روش های مرسوم
از روشهای موجود در این کار میتوان به روش کمیابی اشاره کرد. یعنی این تصور را در مشتری به وجود میآورید که اگر از فرصت موجود استفاده نکند آن را از دست خواهد داد.
روش بعدی روش انحصار است. در این روش مزایا و امکانات در دسترس کسانی که در سایت عضویت دارند قرار میگیرد.
روش سوم استفاده از سند اجتماعی است. یعنی به کارگیری ذهنیت قبیلهای انسانها.
روشهای دیگری هم وجود دارند اما این سه روش ذکر شده کاربرد بیشتری دارند.
چیزهایی که واقعیتر هستند راحتتر به فروش میرسند.
در تحقیقات راه حل های UX برای ترغیب مشتری به خرید آمده است که اگرمشتریان احساس کنند که چیزی واقعیتر است حاضرند برایش هزینه بیشتری بپردازند. مثلاً چیزی را که لمس میکنند راحتتر و بهتر از چیزی که فقط میتوانند از پشت ویترین ببینند میخرند. این مثال در مورد وقتی که تصویر یک محصول را میبینند با اینکه که فقط توضیحاتی درباره آن میخوانند نیز صدق میکند.
پس به همین دلیل است که وجود تصاویر ۳۶۰ درجهای از محصول به همراه توضیحات مناسب تاثیرات زیادی بر ذهن مشتری میگذارد.
پس واقعیتر کردن محصول در روند خرید مشتری تأثیر گذار است. حتی به فرض اگر شما دارای یک شرکت خدماتی هستید میتوانید از کارمندان خود حین انجام کار تصاویری قرار دهید.
وجود توضیحات سخت و ناخوانا، کار را دشوار میکند.
خوانا و قابل فهم بودن محتوای وب سایت از اهمیت زیادی برخوردار است اما این اهمیت تنها به دلیل مسائل کاربردی نیست. بلکه احساسی که کاربر از خواندن متن شما پیدا میکند حائز اهمیت است. شما میتوانید یک متن را با دو فونت مختلف یک فونت خوانا و یک فونت ناخوانا منتشر کنید و ببینید که چطور مخاطبان با فونت خوانا ارتباط برقرار میکنند و از آن پیروی میکنند.اما فونت ناخوانا برای آنها پیچیده و غیرقابل فهم به نظر میرسد. همچنین باید توجه داشته باشید که مطالب را در سادهترین حالت ممکن بیان کنید تا مخاطبان آن را بهتر درک کنند.
وقتی کارها را به چند قدم کوچکتر تقسیم میکنید شانس بیشتری برای انجامشان وجود دارد.
در مقالهی راه حل های UX برای ترغیب مشتری به خرید، به شما خواهیم گفت که میتوان برای تمام فرایندهای طولانی از این روش استفاده کرد به این صورت که مراحل انجام کار را به بخشهای کوچک تقسیم کنید تا فشار روی شما کمتر شود. این تکنیک درباره فرایند کار با وب سایت شما هم صدق میکند. به این صورت که اگر فرایندهای طولانی را به بخشهای کوچکتری تقسیم کنید احتمال اینکه که کاربران آن را انجام دهند افزایش پیدا میکند. پس به کمک این روش فشار را روی کاربران کاهش میدهید و آنها را در جهت انجام مسیر مورد نظر سوق میدهید.
هر قدم نزدیک شدن به هدف انگیزه را برای به پایان رساندن آن بیشتر میکند.
توصیه میشود به جای اینکه تعداد مراحل طی شده را به کاربران بگویید، تعداد مراحلی که مانده است را به ها آنها اعلام کنید زیرا هر چقدر به هدف نزدیکتر میشویم انگیزه برای به پایان رساندن آن بیشتر میشود. همچنین سعی کنید مراحل اولیه را ساده و راحتتر انتخاب کنید تا رسیدن به هدف را نزدیکتر کند. به این ترتیب شانس پیشروی کاربر در مسیر فرآیند شما بیشتر خواهد شد.
هرچه تعداد عددهای یک قیمت کمتر باشد، به چشم مخاطب کمتر میآید
تا به حال به عدد نه در قیمتها دقت کردهاید؟ برای مثال ۹۹۰۰۰ تومان به چشم ما از ۱۰۰۰۰۰ تومان خیلی کمتر است در حالی که فقط هزار تومان اختلاف دارند!
یا مثلاً دیدن عدد ۱۵ هزار تومان در ذهن ما تأثیر گذار تر است تا ۱۵۰۰۰! در حالی که هر دو یک قیمت هستند!
در ادامهی مقالهی راه حل های UX برای ترغیب مشتری به خرید به موارد بیشتری اشاره خواهیم کرد.
ذهن به شدت تحت تأثیر چارچوبها قرار میگیرد.
چارچوبها اهمیت بسیاری بر روی ذهن میگذارند. برای مثال اگر به مشتری بگویید روزی هزار تومان از او دریافت میشود معقولانهتر و تأثیر گذار تر است تا ماهی ۶۷۰ هزار تومان. همیشه به این فکر کنید که چطور میتوانید یک موضوع را به نحوی در یک چارچوب قرار دهید که پیشنهاد شما در ذهن مخاطب منطقیتر به نظر برسد.
همه ذاتاً تنبل اند و مسیرهای ساده و بی دردسر را ترجیح میدهند.
همیشه سعی کنید سادهترین و کم فشار ترین راه را برای مخاطب در نظر بگیرید زیرا همه ذاتاً تنبل هستند و به مسیرهای ساده و بی دردسر علاقه دارند. مثلاً به جای اینکه از کاربر بخواهیم یک حساب کاربری درست کند تا بتواند خرید کند، بگذاریم بعد از آنکه خرید را قطعی کرد در آخرین مرحله حساب کاربریاش را تنظیم کند. یا اگر میخواهید از کاربر اطلاعاتی داشته باشید که واجب نیست، درخواست آنها را به مراحل آخر یک فرآیند موکول کنید.
چیزهایی که از طرف افراد معتبر بیاید، در چشم مخاطب ارزشمندتر دیده میشود.
مثلاً توجه کنید به اینکه هنگام تبلیغ یک محصول بهداشتی اگر آن تبلیغ توسط یک متخصص انجام شود تأثیر بیشتری بر ذهن مخاطب میگذارد یا اینکه مثلاً در تبلیغات استفاده از چهرههای معروف تأثیر گذار است. به همین دلیل توصیه میشود هنگام ارائه محصول خود نظر یک متخصص یا فرد شناخته شده را همراه آن در اختیار مخاطب قرار دهید.
ذهن ناخواسته به سمت گزینهٔ میانی کشیده میشود.
تصور کنید اگر بخواهید برای خود و خانواده بیمهای تهیه کنید. سه انتخاب پیش روی شما قرار میدهند:
ارزانترین بیمهای که میتوانید انتخاب کنید.
یک بیمه که خدمات مناسبی دارد و قیمت آن کمی گرانتر است.
یک بیمهٔ عالی که تمام حادثههای ممکن را پوشش میدهد، اما گرانترین گزینهٔ ارائه شده است.
غالباً گزینهٔ مورد توجه گزینهٔ میانی است. چرا که امنترین و مناسبترین انتخاب به شمار میرود. ذهن انسان به طور پیش فرض گزینهٔ میانی را انتخاب میکند. بنابراین بد نیست که فکر کنید میخواهید آدمها به سمت کدام گزینهٔ شما جذب شوند و آن را به عنوان گزینهٔ میانی خود برجسته کنید.
مشخص بودن دلیل انجام کار، احتمال انجام آن را افزایش میدهد.
آیا تا به حال به این نکته دقت کردهاید که وقتی به بچهها دلیل انجام کاری را توضیح میدهید آن کار را بهتر و راحتتر انجام میدهند؟
انسان ذاتاً این گونه است. وقتی دلیل انجام کاری را بداند پذیرش آن برایش راحتتر است. برای مثال وقتی که به یک خیریه کمک میکنیم اگر بدانیم که کمک ما چگونه مورد استفاده قرار میگیرد راحتتر این کار را انجام میدهیم.
امیدوارم که مقالهی راه حل های UX برای ترغیب مشتری به خرید برای شما مفید بوده باشد. ضمن تشکر از شما بابت زمانی که برای خواندن این مقاله صرف کردید . خواندن مقالات زیر در استاد وب را به شما پیشنهاد میکنم: